خلاصه حوادث اینجا

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از مهر، سرهنگ نادر رحمانی گفت: حوالی ساعت ۸:۱۰ بامداد پنجشنبه در کیلومتر ۳۵ محور میامی - شاهرود استان سمنان بر اثر برخورد یک دستگاه پراید با مینی‌بوس بنز و واژگونی مینی‌بوس، ۱۱ تن مجروح شدند.

وی با اشاره به این که ۶ تن از مجروحان سرپایی درمان شدند، افزود: همچنین ۵ مجروح دیگر این حادثه در بیمارستان بستری شدند.

رئیس مرکز فرماندهی و کنترل ترافیک پلیس راهور ناجا با اشاره به این که مینی‌بوس مذکور از روستای کلاته اسد میامی در حال حرکت به سمت شاهرود بود افزود: تعداد سرنشینان ۱۱ تن بوده است.

وی با اشاره به علت این حادثه گفت: بررسی‌های پلیس راه استان نشان می‌دهد عدم توانایی در کنترل وسیله نقلیه ناشی از خستگی و خواب‌آلودگی پراید علت این حادثه بوده است.

به گزارش جام جم ، یکی دعوا‌های کوچه و خیابانش را منتشر می‌کند، یکی داستان عشقی‌اش را به نمایش می‌گذارد و دیگری کلیپ خودکشی‌اش را در صفحه اینستاگرامش منتشر می‌کند و آن یکی هم موزیک می‌زند و حرکات عجیب و غریب از خود نشان می‌دهد.

هر کدام قصد و هدفی دارند، اما بزرگ‌ترین هدف همه این افراد رسیدن به شهرت است. شاید حتی اولین ویدئویی که از آنها منتشر شده، خودشان پخش نکرده باشند و دیگران این کلیپ‌ها را منتشر کرده باشند، اما طبیعی است که با دیدن طرفداران خود، از معروفیت خوششان می‌آید و این بار خودشان کلیپ منتشر می‌کنند. شاید هم هدفشان فقط شاد کردن دل مردم باشد نه چیز دیگر. عرضه‌کنندگان این کلیپ‌ها، متقاضیان زیادی هم دارندو مردم دوست دارند این کلیپ‌ها را ببینند. بسیاری می‌گویند با دیدن اینها سرمان گرم می‌شود و دلمان شاد.

شادی دل بسیاری از افراد به همین کلیپ‌ها وصل است. تا زمانی که نگاه به این افراد سرگرمی باشد، بازار افرادی که یک‌شبه و بدون تبحر خاصی معروف می‌شوند، همچنان داغ خواهد ماند. اکثر افراد دوست دارند بدانند هدف منتشرکنندگان کلیپ چیست؟ به همین خاطر خودشان کلیپ‌ها را می‌بینند و حتی طرفدار فرد انتشاردهنده می‌شوند، اما همچنان این سوال مغزشان را قلقلک می‌دهد و هدف آنها را جویا می‌شوند. بگذریم از این‌که بسیاری هم از شهرت یک‌روزه این افراد الگوبرداری می‌کنند و به تقلید از آنها کلیپ‌هایی از خود منتشر می‌کنند که معروف شوند.

اما در این بین سوالی وجود دارد که شاید از همه موارد گفته شده مهم‌تر باشد و آن هم چگونگی پذیرش این افراد در جامعه است؟چرا با وجود آن‌که مردم جامعه به این افراد می‌خندند، باز هم آنها را الگوی خود می‌کنند؟

عقده‌گشایی در فضای مجازی

درباره معروفیت یک‌روزه و پذیرش این افراد در جامعه با محمد دژکام، روان‌ شناس گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

چه عاملی باعث می‌شود تا افراد با انتشار کلیپ‌های طنز به‌دنبال شهرت برای خود باشند؟

رفتار این تیپ اشخاص به نوعی نابهنجار است و به مرور در جامعه عرف می‌شود و جا می‌افتد. یک دلیلش می‌تواند فرهنگ نادرستی باشد که ما در برابر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی داریم. ما هر ضربه‌‌ای که می‌خوریم از ندانستن است. یک فرد مسیری را باز می‌کند و می‌رود و دیگران هم او را دنبال می‌کنند.

البته می‌توان از یک منظر دیگر هم به این افراد نگاه کرد. آنها قبل از این هم دیده می‌شدند، اما بیشتر از این را می‌خواهند. جلب توجه را دوست دارند. شاید در یک مهمانی بتوانند حرکات خود را به نمایش بگذارند، اما وقتی در فضای مجازی می‌توانند طرفداران بیشتری داشته باشند چرا باید وقت خود را هدر دهند؟ انتشار کلیپ و معروف‌شدن در فضای مجازی تلاش کمتری لازم دارد، هزینه کمتری پرداخته می‌شود و دنبال‌کنندگان بیشتری هم دارد.

بعد از محبوبیت و رسیدن به خواسته خود چرا باز هم ادامه می‌دهند؟

قطعا تشویق دیگران حس جلب توجه را در این افراد تقویت می‌کند.وقتی دیگران می‌دانند که فردی راه درست را نمی‌رود، اما همچنان او را برای ادامه مسیر تشویق می‌کنند در این شرایط هم خودشان اشتباه کرده‌اند هم دیگری را به اشتباه انداخته‌اند.

این افراد هم همین‌گونه هستند. زمانی که می‌بینند طرفدار پیدا کرده‌اند، به خود مغرور می‌شوند و دلشان می‌خواهد طرفداران بیشتری داشته باشند. فکر می‌کنند کارشان قابل تقدیر بوده است که آنقدر طرفدار پیدا کرده و افراد دوستشان دارند. همین امر تا حدودی هم پایه و اساس می‌شود برای الگوبرداری طرفداران. در مواقعی حتی می‌توانند خود را صاحب سبک حرکت‌های مختلف بداند و توقع تشویق داشته باشد. مثلا اولین کسی که با انتشار کلیپ و بدون هیچ کار یا تخصص خاصی معروف شده، می‌تواند ادعا کند که او صاحب این سبک معروف است. هر چند هم کارش اشتباه باشد، اما او این کار را ابداع کرده است.

چرا افراد جامعه به جای این‌که راحت از کنار آنها بگذرند، از این افراد طرفداری کرده و سعی در باز نشر بیشتر کلیپ‌های آنها می‌کنند؟

کمبود درک و بینش افراد تا حدودی باعث دنباله رو بودن می‌شود.مردم بدون اطلاع از موج وارد شده و فقط برای سرگرمی کارهای این افراد را پیگیری می‌کنند. البته نمی‌شود به‌سادگی به این سوال پاسخ داد؛ چراکه می‌تواند دلایل متعددی داشته باشد.

جوانان و نوجوانان ما نمی‌توانند انرژی‌های خود را آنطور که دوست دارند، تخلیه کنند. سرگرمی خاصی ندارند. سرگرمی جوانان به فضای مجازی ختم می‌شود. درست نیست خیلی راحت یک طرفه به قاضی برویم و بگوییم مردم نباید این کار را بکنند. تربیت بد باعث می‌شود آنها به جای این‌که سراغ کتاب بروند تفریحاتی مانند فضای مجازی را انتخاب کنند. ما هر زمان توانستیم شرایط یک آزادی سالم و تفریح برای جوانان را ایجاد کنیم، آن زمان است که می‌توانیم به نحوه تفریح کردن آنها ایراد بگیریم و از سرگرمی‌هایشان ناراحت باشیم.

فردی که افراد تلگرامی را در جامعه می‌پذیرد و دنبال می‌کند، می‌داند که اشتباه است. می‌داند که دنبال کردن این فرد هیچ سودی برایش ندارد، اما او قربانی نبود تفریح سالم است و فقط به‌خاطر سرگرمی و تخلیه خود این کار را انجام می‌دهد.

ضمیمه تپش

به گزارش جام‌جم ، عصر 27 تیر امسال مردی با حضور در کلانتری 161 ابوذر تهران از ناپدید شدن مرموز دختر 15 ساله‌اش خبرداد.

شاکی به افسر بازجو گفت: دخترم بعدازظهر برای خرید از خانه خارج شد. هرچه منتظر شدیم خبری از او نشد. حتی تلفن همراهش را هم جواب نمی‌داد و دوستانش هم از او خبری نداشتند. می‌ترسم بلایی برسرش آمده باشد. دخترم دوستان زیادی نداشت. همسرم بی‌تاب است و نمی‌دانیم او کجاست.

همزمان با تشکیل پرونده قضایی و با دستور مرشدلو بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران، پرونده برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران پایگاه هشتم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. در این مرحله ماموران با احضار دوباره این خانواده به پلیس آگاهی به تحقیق از آنها پرداختند که این خانواده گفته‌های قبلی خود را تکرار کردند.

با جمع‌بندی این اطلاعات ماموران، تنها دوست صمیمی دختر 15 ساله را به پلیس آگاهی فراخواندند. او در بازجویی‌ها همچنان مدعی بود که از سرنوشت دوستش خبری ندارد اما در ادامه تحقیقات بناچار قفل سکوت را شکست و گفت: دوستم از خانه فرار کرده و همراه مردی که با او در تلگرام دوست شده تهران را ترک کرده و نمی‌‌داند به کجا رفته‌اند .

دو روز بعد شاکی همراه دختر نوجوان به پایگاه هشتم پلیس آگاهی آمده و اطلاع دادندکه او به خانه بازگشته است. دختر 15 ساله به افسر بازجو گفت: دو ماهی بود که با پسری در تلگرام دوست شده بودم. او بعد از چند هفته به من ابراز علاقه‌مندی کرد و من هم کم‌کم به او علاقه‌مند شدم. او برایم پیام‌های عاشقانه ارسال می‌کرد و ساعت‌‌ها با هم حرف می‌زدیم و در تلگرام در ارتباط بودیم. او می‌گفت شیفته من شده است. عکس‌های زیبایی از خود در تلگرام برایم ارسال می‌‌کرد. این دوستی تلگرامی ادامه داشت تا این‌که او از من خواست چند روزی با هم برای سفر به شمال برویم.

وی اضافه کرد: ابتدا خواسته‌اش را نپذیرفتم. آن‌قدر در تلگرام برایم پیام‌های عاشقانه فرستاد و اصرار به این سفر کرد که من تسلیم خواسته‌اش شده و با او همراه شدم. بنابراین فریبش را خورده و با برداشتن مقداری پول و شناسنامه‌ام به بهانه‌ای از خانه خارج شده و با سوار شدن به خودرویش به شمال رفتیم. در آنجا متوجه شدم او همسر و فرزند دارد. بعد از آن‌که ماجرای زندگی‌اش لو رفت و متوجه شدم او فریبم داده، التماس کردم و او مرا به تهران بازگرداند. فکر نمی‌کردم که این دوستی تلگرامی برایم دردسر بیافریند.

با اعتراف وی، مرد جوان هم با دستور قضایی بازداشت شد و در بازجویی اولیه اعتراف کرد دختر نوجوان را در تلگرام اغفال کرده و باعث فرار او از خانه شده است .

او گفت: من دختر نوجوان را دوست داشتم اما اگر واقعیت زندگی‌ام را به او می‌گفتم، رابطه‌اش را قطع می‌کرد.

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایسنا، شب گذشته بر اثر تصادف نیسان، پراید و ایسوزو در منطقه کلرد هشت نفر مصدوم شدند که نام بهادر مولایی قهرمان وزنه برداری ایران نیز در این میان به چشم می خورد.

روابط عمومی شبکه بهداشت آمل درباره این حادثه گفت: بهادر مولایی بامداد امروز به بیمارستان 17 شهریور آمل منتقل شده است.

وی اظهار کرد: بر روی پای مولایی عمل جراحی انجام شده است و هم اکنون از در بخش آی سی یو بستری است.

در رفتگی ران پا دلیل عمل این ورزشکار اعلام شده است.

به گزارش ایسنا، مولایی روز گذشته از اردوی تیم ملی ایران برای المپیک خط خورده بود.

بابک مولایی 26 ساله برادر و حمید مولایی 54 ساله پدر بهادر نیز در این تصادف به همراه وی بودند که مصدوم شدند.

این مصدومین سرنشینان خودروی پراید بودند. همچنین پدربزرگ وی در این حادثه جان به جان آفرین تسلیم کرد.

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، رحما هارونا دختر 19 ساله‌ای است که در نیجریه زندگی می‌کند. او مثل هر دختر دیگری شاد و سرزنده است. اگرچه شرایط جسمی بسیار خاصی دارد.

رشد دست و پای او از نوزادی متوقف شده و به دلیل شرایط جسمی خاصش همیشه در یک تشت زندگی می‌کند. مادرش می‌گوید "او وقتی به دنیا آمد مشکلی نداشت. شش ماهه که شد ناگهان رشد جسمی‌اش متوقف شد. رحما حتی چهار زانو رفتن را یاد نگرفت".

طبق گفته مادر رحما بیماری او با تب شروع شد و سپس به پاها و دستهایش رسید. پزشکان هنوز نتوانسته‌اند بیماری او را تشخیص دهند. آنها گیج و سردرگمند و این وضعیت برایشان ناشناخته و گنگ است. حتی برخی محلی‌ها می‌گویند رحما جن‌زده شده است.

خانوادۀ رحما وضع مالی خوبی ندارند. اما با این وجود تمام تلاششان را برای تشخیص ماهیت بیماری او کرده‌اند. آنها برای تأمین هزینه دارو و درمان او به کمک خیرین امیدوارند، کمااینکه تا کنون برخی از خیرین کمک‌هایی کرده‌اند مثل تهیه ویل‌چیر که کار رحما را راحت‌تر کرده است.

رحما خود را مدیون خانواده‌اش می‌داند و از آنها به خاطر کمک‌های بی‌دریغشان سپاسگزار است.
او آرزو دارد روزی یک مغازۀ خوار و بار فروشی داشته باشد و مطمئن است که به این خوسته‌اش می‌رسد.

به گزارش جام جم آنلاین ، رئیس مرکز اطلاع‌رسانی پلیس راهور تهران بزرگ در گفت‌وگو با تسنیم، با اعلام خبر فوت یک جوان حدوداً 25 ساله به دنبال پرتاب از بالای پل طبیعت تهران به بزرگراه مدرس اظهار داشت: در پی گزارش اقدام به خودکشی یک جوان حدوداً 25 ساله که خود را از بالای پل طبیعت تهران به داخل بزرگراه مدرس پرت کرد، عوامل پلیس در محل حاضر شدند و گزارش این سانحه را به عوامل اورژانس اعلام کردند.

سرهنگ مراد مرادی افزود: به دنبال این اقدام، این جوان پس از برخورد با سطح زمین، در دم جان داد و هم‌اکنون مأموران اورژانس و پزشکی قانونی در حال انتقال وی هستند.

رئیس مرکز اطلاع‌رسانی پلیس راهور تهران بزرگ تصریح کرد: در حال حاضر مسیر شمال به جنوب اتوبان مدرس در پی بسته شدن بخشی از مسیر، دارای ترافیک سنگین است و مأموران پلیس تلاش دارند هرچه سریع‌تر این مسیر را باز کنند.

به گزارش جام جم آنلاین ،دکتر محسن خلیلی، سخنگوی کمیسیون کارشناسی ویژه تخصصی دادسرای انتظامی تهران بزرگ در گفت‌وگو با ایسنا، درباره نتیجه بررسی پرونده پزشکی عباس کیارستمی در دومین جلسه کمیسیون ویژه، گفت: دومین جلسه کمیسیون ویژه رسیدگی به پرونده مرحوم کیارستمی صبح امروز با حضور ریاست کل سازمان نظام پزشکی، قائم مقام وزیر بهداشت، معاون وزیر دادگستری، معاون دادستان تهران و سرپرست دادسرای ویژه رسیدگی به جرایم پزشکی، قائم مقام سازمان پزشکی قانونی و سایر کارشناسان تشکیل شد. در این جلسه نیز مانند جلسات گذشته پزشک معتمد خانواده مرحوم کیارستمی در جمع حضور داشت.

وی افزود: در ابتدای این جلسه به مدت یک ساعت آقای بهمن کیارستمی، پسر مرحوم کیارستمی حضور داشتند که درخواست‌هایی را از سوی خانواده مرحوم مبنی بر اینکه رسیدگی به پرونده همراه با دقت باشد و در زمان لازم انجام شود، داشتند. همچنین این موضوع مورد تاکید فرزند مرحوم کیارستمی بود که "رسیدگی علمی و دقیق پرونده" فدای "سرعت" نشود. در عین حال در ادامه جلسه آقای بهمن کیارستمی به سوالات کارشناسان درباره روند درمانی مرحوم کیارستمی در داخل و خارج از کشور پاسخ داد.

خلیلی ادامه داد: مقرر شده در جلسات آینده پرونده پزشکی مرحوم کیارستمی از فرانسه، هم از طریق وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی و هم از طریق خانواد وی پیگیری شود تا در تصمیم گیری نهایی، جمع بندی کامل انجام شود.

خلیلی با بیان اینکه بعد از این موضوع آقای بهمن کیارستمی از جلسه خارج شدند و کمیسیون وارد دستور جلسه شد، افزود: در ابتدای جلسه دادستان انتظامی تهران گزارش کمیته منتخب کمیسیون را که در روز یکشنبه هفته گذشته با حضور پزشکان کادر درمانی مرحوم کیارستمی در بیمارستان جم و آراد بررسی شده بود، به اعضا ارائه دادند و تعدادی از سوالات مشخص از اعضای کمیسیون بررسی از سوی دادستان مطرح شد که به تعدادی از این سوالات با توجه به محدودیت وقت پاسخ داده شد.

وی همچنین اظهار کرد: بر این اساس مقرر شد در جلسات آینده توسط کمیته منتخب و کارگروه‌های تخصصی مربوطه، گزارش ادامه پرونده کارشناسی جمع بندی شود تا در جلسه نهایی کمیسیون ویژه، رسیدگی و به جمع بندی کامل برسد.

به گفته قائم مقام انتظامی سازمان نظام پزشکی، امروز اعضای کادر درمانی مرحوم کیارستمی نیز در بیرون از جلسه حضور داشتند تا در صورت نیاز پاسخگوی سوالات احتمالی کارشناسان باشند. بر این اساس جلسه امروز بعد از چهار ساعت پایان یافت و قرار شد کمیته‌های منتخب و کارگروه‌ها ادامه رسیدگی‌ها را انجام دهند تا دقت فدای سرعت نشود.

به گزارش جام جم آنلاین، «سرهنگ علی پاکدل» که در محل حادثه حضور داشت در گفت‌وگو با مهر اظهار داشت: انفجار نخست چاله‌هایی به عمق نیم تا سه متر ایجاد کرد که چنین اتفاقی نیز در انفجار دوم دیده شد.

وی درباره علت انفجار گفت: با توجه به اینکه در مسیر جاده بجنورد به «آشخانه» فعالیت عمرانی انجام می‌شود، این انفجار برای تهیه مصالح کار عمرانی بوده است.

فرمانده انتظامی بجنورد تصریح کرد: برخی از شیشه‌های منازل منطقه ناظر آباد دچار شکستگی شده است که افراد می‌توانند با اطلاع رسانی به پلیس امنیت عمومی استان، خسارت ناشی از این انفجار را دریافت کنند.

سرهنگ پاکدل بیان داشت: خوشبختانه این دو انفجار هیچ‌گونه خسارت جانی نداشته است.

بنابر این گزارش، عصر امروز ۳۰ تیرماه، صدای ۲ انفجار از غرب بجنورد شنیده شد که سبب ایجاد نگرانی در بین مردم این شهر شد.

به گزارش جام‌جم ، سرهنگ سامان محمدی، رئیس پلیس فتای شرق تهران در این باره گفت: چندی پیش دختر جوانی با حضور در پلیس فتا شکایت کرد که فردی با راه‌اندازی یک پروفایل در شبکه‌های اجتماعی برای او ایجاد مزاحمت کرده و مطالب توهین‌آمیز برایش نوشته است.

وی افزود: همزمان با تشکیل پرونده قضایی، تحقیقات پلیس برای شناسایی این مزاحم اینترنتی آغاز شد تا این که ردپای مرد جوانی در این پرونده به دست آمد و او دستگیر شد. این متهم ابتدا منکر مزاحمت برای شاکی شد تا این که در ادامه تحقیقات به ایجاد پروفایل در شبکه اجتماعی و مزاحمت و نوشتن متن‌های توهین‌آمیز برای شاکی و نیز چند نفر دیگر، اعتراف کرد.

محمدی تصریح کرد: در بازبینی از گوشی تلفن همراه متهم، مشخص شد او در شبکه اجتماعی که از طریق تلفن همراه عضو آن شده بوده، 150 دختر را در شهرستان ورامین فریب داده است. با مشخص شدن این موضوع، روند رسیدگی به این پرونده وارد مرحله جدیدی شد و تحقیقات برای رازگشایی از جرایم وی ادامه دارد.

به گزارش جام‌جم ، در آخرین روزهای ماه رمضان ماموران مستقر در بازداشتگاه پلیس تهران بعد از افطار برای سرکشی به افراد بازداشت شده وارد بازداشتگاه شدند. در این سرکشی، ماموران مشاهده کردند محفظه تهویه هوا تخریب شده است. در ادامه مشخص شد، شش نفر از افراد بازداشتی به اتهام سرقت، از این محفظه فرار کرده‌اند. ماموران در قالب چند گروه عملیاتی جست‌وجو برای دستگیری متهمان را آغاز کردند اما نتوانستند به سرنخی دست یابند.

جست‌وجو برای دستگیری این افراد ادامه داشت تا این که ردپای آنها در شهرهای تهران، مشهد و همدان به دست آمد. ماموران پس از شناسایی مخفیگاه آنها با هماهنگی قضایی برای دستگیری آنها وارد عمل شدند. با گذشت حدود دو هفته از فرار این متهمان، ماموران وارد مخفیگاه آنها شدند و یکی پس از دیگری این سارقان فراری را شناسایی و دستگیر کردند.

این شش متهم با انتقال به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 34 تهران بازجویی شدند و نحوه فرار خود را تشریح کردند. متهمان در تحقیقات مدعی شدند، یک بخش از بازداشتگاه نقطه کور بود و دوربین‌ها آنجا را نشان نمی‌داد. ما هم از همان نقطه محفظه تهویه هوا را تخریب و از بازداشتگاه فرار کردیم.

این شش متهم به سرقت، با تجدید قرار قانونی روانه زندان شدند. در عملیات پلیس برای دستگیری متهمان فراری، 9 سارق که با متهمان همکاری داشتند نیز در حاشیه تهران شناسایی و در عملیات‌های جداگانه‌ای دستگیر شدند.

سرکرده این باند، از سارقان حرفه‌ای خانه است که میزان اموال سرقتی وی و همدستانش حدود 800 میلیون تومان برآورد شده است.

به گزارش جام‌جم ، شهریور سال 93 در پی یک جدال خانوادگی و سنگ‌پرانی در حاشیه تهران پسر 17 ساله‌ای به نام مجید جان سپرد. این درحالی بود که مادر مجید، برادر 43 ساله‌اش محمد را عامل قتل این نوجوان معرفی کرد و او نیز به اتهام شرکت در قتل بازداشت شد.

محمد در بازجویی گفت: مادرم زندگی فقیرانه‌ای داشت. او وصیت کرده بود بعد از مرگش، اسباب و اثاث خانه‌اش را وقف کنیم. وقتی به خانه مادرم رفتم تا به وصیتش عمل کنم، خواهرم مانع شد. آن شب خواهرم همراه پسرهایش به در خانه‌مان آمدند و شیشه‌های پنجره را شکستند. وقتی از خانه بیرون آمدم، متوجه شدم خواهرزاده‌ام مجید با برادرم گلاویز شده‌اند. عده‌ای هم به طرف یکدیگر سنگ پرتاب می‌کردند. من هم سنگی پرتاب کردم، اما می‌دانم که به سر مجید نخورد. باور کنید من قاتل نیستم.

در پایان دادرسی سه قاضی عالی‌رتبه با هم وارد شور شدند و تصمیم گرفتند برای اثبات این جنایت مراسم قسامه برگزار شود.

دیروز درحالی که قرار بود مراسم قسامه برگزار شود، اولیای دم اعلام کردند دو شاهد دارند که متهم را درحال قتل دیده‌اند. با این ادعا تحقیق از شاهدان توسط قضات انجام شد که آنها مدعی شدند، آن روز برای تفریح به محل درگیری رفته بودیم که سنگ‌پرانی آغاز شد. متهم سنگ بزرگی برداشت و ابتدا یک ضربه به کمر و بعد ضربه‌ای به سر مقتول زد. یک سال بعد که دوباره به آن منطقه رفته بودیم، متوجه قتل پسر جوان شدیم. خانواده‌اش وقتی پی بردند ما شاهد ماجرا بوده‌ایم، خواستند در دادگاه شهادت دهیم. پس از ادعای شاهدان، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند و مراسم قسامه اجرا نشد.

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از تسنیم، در ضمن تیراندازی در خارج از یک استخر در شهرک «اسپالدینگ» در شهر «لینکلن‌شر» در میدلند شرقی انگلیس سه نفر جان باختند.

بر اساس گزارش ایندیپندنت، گفته می‌شود این حادثه تیراندازی که در نزدیکی یک استخر شنا رخ داده با کشته شدن فرد مسلح که جسدش در میان کشته‌شدگان است خاتمه یافته است.

سخنگوی پلیس انگلستان در این رابطه گفت که این حادثه در حوالی ساعت 09.00 به قت محلی و در نزدیک جاده «پینچ‌بک» رخ داد و در حال حاضر آمبولانس هوایی، امدادگران و پلیس در صحنه حاضر هستند.

سخنگوی پلیس افزود: تحقیقات پلیس در این رابطه ادامه دارد و در این مرحله از کسانی که هرگونه اطلاعاتی در این رابطه دارند در خواست کمک داریم ضمن اینکه از مردم می‌خواهیم تا حد امکان از صحنه دور بمانند.

سه شنبه 29 تیر 1395 ساعت 19:14

بزرگترین باند قاچاق کالا پس از انقلاب کشف و منهدم شد. محموله کشف شده در بندرعباس، شامل ۲۱۰ کانتینر کالا به ارزش ۱۹۰ میلیارد تومان است.

خلاصه حوادث اینجا...

ما را در سایت خلاصه حوادث اینجا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان hamidjan بازدید : 146 تاريخ : چهارشنبه 30 تير 1395 ساعت: 0:54

به گزارش جام‌جم ، شامگاه هجدهم تیر امسال پسر جوانی با حضور در پلیس آگاهی غرب استان تهران با طرح شکایتی مدعی شد، پدرش ربوده شده و آدم‌ربایان برای آزادی او 800 میلیون تومان پول خواسته‌اند.

شاکی به افسر تحقیق گفت: پدرم مسئول خط یکی از خطوط اتوبوسرانی در صادقیه تهران است. او هر روز صبح با خودروی پرشیای خود از خانه‌مان در شهریار به محل کارش می‌رود. بعدازظهرها هم چند ساعتی مسافرکشی می‌کرد و بعد به خانه بازمی‌گذشت. بعدازظهر تماس گرفت و گفت کمی دیر به خانه بازمی‌گردد.

با طولانی شدن غیبتش چند بار با تلفن پدرم تماس گرفتیم که خاموش بود. سرانجام ساعت 9 شب مردی با خانه‌مان تماس گرفت و مدعی شد پدرم را ربوده و برای آزادی او 150 میلیون تومان پول خواست و در تماس بعدی 800 میلیون تومان درخواست کرد.

وی اضافه کرد: آدم‌ربایان تماس‌های بعدی خود را از افغانستان می‌گرفتند و تهدید کردند اگر پول را آماده نکنیم، پدرم را می‌کشند.

رها کردن خودرو

سه روز پس از ربوده شدن مرد راننده، گروگانگیران در تماس با خانواده گروگان خود اعلام کردند خودروی پژوپارس را در ورامین رها کرده‌اند. خانواده مرد گروگان به محل مورد نظر رفته و خودرو را پیدا کردند.

آدم‌ربایان در تماس بعدی از خانواده این مرد خواستند خودرو را بفروشند و پولش را به آنها تحویل دهند.

در ادامه تحقیقات مشخص شد مرد میانسال توسط مسافرانی که او از میدان آزادی به مقصد ورامین سوار کرده، ربوده شده است. بنابراین با توجه وقوع آدم‌ربایی در آنجا پرونده با قرار عدم صلاحیت رسیدگی در اختیار ماموران اداره آگاهی شهرستان ورامین در شرق استان تهران قرار گرفت.

فرار گروگان

جست‌وجوی پلیس در این‌باره ادامه داشت تا این‌که پس از پنج روز مردی با پلیس تماس گرفت و خبر داد که مرد میانسالی درحالی که روی دست و پاهایش آثار زخم و شکنجه وجود دارد، به مغازه او پناه آورده و اعلام کرده از اسارتگاه آدم‌ربایان فرار کرده است.

ماموران با دریافت این خبر به مغازه او در یکی از محله‌های ورامین اعزام و متوجه شدند، مرد مورد نظر همان گروگانی است که در تلاش برای آزادی او بودند. ماموران این مرد را به پلیس آگاهی ورامین منتقل کرده و به تحقیق از وی پرداختند که معلوم شد او توسط مسافرنماها ربوده شده است.

فرار طراحان گروگانگیری

ماموران با اطلاعات به دست آمده از وی به خانه مورد نظر رفته و چهار مرد جوان و یک زن میانسال را شناسایی و بازداشت کردند. با انتقال این افراد به پلیس آگاهی مشخص شد که زن بازداشت شده، مادر یکی از متهمان است که برای گروگانگیران آشپزی می‌کرده است. متهمان در بازجویی‌ها مدعی شدند که گروگانگیری توسط مردی میانسال و پسرانش انجام شده است.

تحقیقات از متهمان افغان بازداشت شده برای شناسایی و دستگیری مهره‌های کلیدی این باند ادامه دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد مرد میانسال و دو پسرش برای این گروگانگیری سه مرد جوان را اجیر کرده و پس از ربودن راننده، گروگان را نزد نگهبانان افغان آورده بودند. در حال حاضر شش متهم این پرونده تحت تعقیب پلیس هستند.

می‌خواستند مرا بکشند

اسماعیل 48 ساله درباره پنج روز شکنجه شدن در خانه وحشت به جام‌جم گفت: روز حادثه همکارم کمی دیرتر آمد و من هم 30 دقیقه‌ای دیرتر محل کارم را ترک کردم. در میدان آزادی منتظر مسافر بودم که سه مرد جوان از من خواستند آنها را دربست به ورامین ببرم. زمانی که به یکی از روستاهای ورامین نزدیک شدم، آنها با چاقو مرا تهدید و پس از بستن دست و پایم به صندلی عقب منتقل و پس از طی مسافتی از ماشین خارج کردند. از حرف‌هایشان متوجه شدم که قصد دارند مرا از دره به پایین پرت کنند. التماس می‌کردم به خاطر همسر و فرزندانم مرا رها کنند. آدم‌ربایان سپس مرا به خانه‌ای برده و در سرویس بهداشتی زندانی کردند، هرچند ساعت یک بار سراغم می‌آمدند و کتکم می‌زدند. چند بار هم پاهایم را فلک کردند.

گروگان نجات‌یافته ادامه داد: با تهدید و کتک شماره تماس خانواده‌ام را از من گرفتند و در تماس با آنها درخواست پول کردند. می‌گفتند هر روزی که بگذرد و پول تهیه نشود، خانواده‌ات باید 200 میلیون تومان بیشتر پرداخت کنند. آدم‌رباها در این پنج روز فقط به من آب می‌دادند و هیچ غذایی ندادند. روز آخر در نبود نگهبانان با چاقویی که در سرویس بهداشتی بود، دست و پایم را باز و از بالای دیوار فرار کردم.

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، ظهر امروز سه شنبه «الف.ز»، یک پرسنل 55 ساله بخش استانهای روزنامه همشهری که به گزارش همکاران وی سابقه مشکلات روحی و عاطفی داشت، ابتدا حدود ساعت ١٢ ظهر دچار تشنج شد و دقایقی بعد از حضور اورژانس و بهبودی اولیه مجددا دچار تشنج شده و خود را از طبقه دوم ساختمان تحریریه استانهای روزنامه همشهری به پایین پرت کرد.

گفتنی است، این فرد که آسیب جدی دیده ، هم اکنون در بیمارستان فیروزگر بستری است و در کما به سر می‌برد.

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، سرهنگ سید مجتبی اشرفی اظهار داشت: یک فقره اسید پاشی در شاهرود رخ داد که کشف کامل این پرونده، با تلاش پلیس تنها ساعتی پس از وقوع و در همان روز حادثه انجام شد.

وی افزود: ساعت 16 روز شنبه بیست و ششم تیر95، وقوع یک فقره اسید پاشی به مرکز فوریت های پلیسی 110 اعلام شد که بلافاصله بررسی های لازم شروع شد.

معاون عملیات فرماندهی انتظامی استان سمنان ادامه داد : در بررسی های بعدی مشخص شد مصدوم این حادثه به بیمارستان امام حسین (ع) شاهرود منتقل شده که مأموران با مراجعه به این مرکز درمانی، موضوع را پیگیر شدند.

سرهنگ اشرفی خاطرنشان کرد : مصدوم فردی 35 ساله به نام مهرداد است که برای خرید مواد مخدر به سراغ سامان فروشنده 38 ساله و سابقه دار مواد رفته بود.

وی یادآور شد: طرفین هنگام خرید و فروش مواد با توجه به اختلاف های قبلی، با هم درگیر شدند که فروشنده اقدام به اسید پاشی کرد و مهرداد از ناحیه دست و قسمتی از سینه دچار سوختگی شد.

این مسئول انتظامی به تشکیل تیم ویژه ای از مأموران پلیس شاهرود اشاره کرد و گفت: در اقدامی به موقع و ضربتی، عامل اسید پاشی دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفت.

سرهنگ اشرفی با اشاره اعتراف صریح سامان به جرم خود گفت: پرونده پس از تکمیل به همراه متهم به دادسرا ارسال شد.

وی تأکید کرد : پلیس در کشف این گونه پرونده ها که حساسیت ویژه ای در جامعه ایجاد می‌کند، قاطع و با قید فوریت وارد عمل می‌شود.

به گزارش جام‌جم ، شامگاه هجدهم تیر امسال پسر جوانی با حضور در پلیس آگاهی غرب استان تهران با طرح شکایتی مدعی شد، پدرش ربوده شده و آدم‌ربایان برای آزادی او 800 میلیون تومان پول خواسته‌اند.

شاکی به افسر تحقیق گفت: پدرم مسئول خط یکی از خطوط اتوبوسرانی در صادقیه تهران است. او هر روز صبح با خودروی پرشیای خود از خانه‌مان در شهریار به محل کارش می‌رود. بعدازظهرها هم چند ساعتی مسافرکشی می‌کرد و بعد به خانه بازمی‌گذشت. بعدازظهر تماس گرفت و گفت کمی دیر به خانه بازمی‌گردد.

با طولانی شدن غیبتش چند بار با تلفن پدرم تماس گرفتیم که خاموش بود. سرانجام ساعت 9 شب مردی با خانه‌مان تماس گرفت و مدعی شد پدرم را ربوده و برای آزادی او 150 میلیون تومان پول خواست و در تماس بعدی 800 میلیون تومان درخواست کرد.

وی اضافه کرد: آدم‌ربایان تماس‌های بعدی خود را از افغانستان می‌گرفتند و تهدید کردند اگر پول را آماده نکنیم، پدرم را می‌کشند.

رها کردن خودرو

سه روز پس از ربوده شدن مرد راننده، گروگانگیران در تماس با خانواده گروگان خود اعلام کردند خودروی پژوپارس را در ورامین رها کرده‌اند. خانواده مرد گروگان به محل مورد نظر رفته و خودرو را پیدا کردند.

آدم‌ربایان در تماس بعدی از خانواده این مرد خواستند خودرو را بفروشند و پولش را به آنها تحویل دهند.

در ادامه تحقیقات مشخص شد مرد میانسال توسط مسافرانی که او از میدان آزادی به مقصد ورامین سوار کرده، ربوده شده است. بنابراین با توجه وقوع آدم‌ربایی در آنجا پرونده با قرار عدم صلاحیت رسیدگی در اختیار ماموران اداره آگاهی شهرستان ورامین در شرق استان تهران قرار گرفت.

فرار گروگان

جست‌وجوی پلیس در این‌باره ادامه داشت تا این‌که پس از پنج روز مردی با پلیس تماس گرفت و خبر داد که مرد میانسالی درحالی که روی دست و پاهایش آثار زخم و شکنجه وجود دارد، به مغازه او پناه آورده و اعلام کرده از اسارتگاه آدم‌ربایان فرار کرده است.

ماموران با دریافت این خبر به مغازه او در یکی از محله‌های ورامین اعزام و متوجه شدند، مرد مورد نظر همان گروگانی است که در تلاش برای آزادی او بودند. ماموران این مرد را به پلیس آگاهی ورامین منتقل کرده و به تحقیق از وی پرداختند که معلوم شد او توسط مسافرنماها ربوده شده است.

فرار طراحان گروگانگیری

ماموران با اطلاعات به دست آمده از وی به خانه مورد نظر رفته و چهار مرد جوان و یک زن میانسال را شناسایی و بازداشت کردند. با انتقال این افراد به پلیس آگاهی مشخص شد که زن بازداشت شده، مادر یکی از متهمان است که برای گروگانگیران آشپزی می‌کرده است. متهمان در بازجویی‌ها مدعی شدند که گروگانگیری توسط مردی میانسال و پسرانش انجام شده است.

تحقیقات از متهمان افغان بازداشت شده برای شناسایی و دستگیری مهره‌های کلیدی این باند ادامه دارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد مرد میانسال و دو پسرش برای این گروگانگیری سه مرد جوان را اجیر کرده و پس از ربودن راننده، گروگان را نزد نگهبانان افغان آورده بودند. در حال حاضر شش متهم این پرونده تحت تعقیب پلیس هستند.

می‌خواستند مرا بکشند

اسماعیل 48 ساله درباره پنج روز شکنجه شدن در خانه وحشت به جام‌جم گفت: روز حادثه همکارم کمی دیرتر آمد و من هم 30 دقیقه‌ای دیرتر محل کارم را ترک کردم. در میدان آزادی منتظر مسافر بودم که سه مرد جوان از من خواستند آنها را دربست به ورامین ببرم. زمانی که به یکی از روستاهای ورامین نزدیک شدم، آنها با چاقو مرا تهدید و پس از بستن دست و پایم به صندلی عقب منتقل و پس از طی مسافتی از ماشین خارج کردند. از حرف‌هایشان متوجه شدم که قصد دارند مرا از دره به پایین پرت کنند. التماس می‌کردم به خاطر همسر و فرزندانم مرا رها کنند. آدم‌ربایان سپس مرا به خانه‌ای برده و در سرویس بهداشتی زندانی کردند، هرچند ساعت یک بار سراغم می‌آمدند و کتکم می‌زدند. چند بار هم پاهایم را فلک کردند.

گروگان نجات‌یافته ادامه داد: با تهدید و کتک شماره تماس خانواده‌ام را از من گرفتند و در تماس با آنها درخواست پول کردند. می‌گفتند هر روزی که بگذرد و پول تهیه نشود، خانواده‌ات باید 200 میلیون تومان بیشتر پرداخت کنند. آدم‌رباها در این پنج روز فقط به من آب می‌دادند و هیچ غذایی ندادند. روز آخر در نبود نگهبانان با چاقویی که در سرویس بهداشتی بود، دست و پایم را باز و از بالای دیوار فرار کردم.

به گزارش جام‌جم ، کامران 28 ساله، بیست و سوم بهمن 91 داریوش 29ساله را کشت و فرار کرد. او 17 روز بعد و در تاریخ دهم اسفند همان سال هنگامی که با دوستش قصد فرار به شمال کشور را داشت در یک درگیری خیابانی، مرد 29 ساله‌ای به نام امین را هم قربانی خشم خود کرد. متهم به قتل پس از دستگیری به ارتکاب این دوجنایت ا عتراف کرد و گفت: دو قربانی خود را در جریان نزاع به قتل رساندم.

کامران در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به دوبار قصاص محکوم شد. این رای در شعبه 13 دیوان عالی کشور تحت بررسی قرار گرفت که قضات دیوان عالی کشور با اشاره به دو نقص آن را به دادگاه بازگرداندند.

در حکم دیوان عالی کشور آمده است، با توجه به صغیر بودن فرزند داریوش و نظر دادستان بر این موضوع که تا زمان به سن قانونی رسیدن آنها باید صبر شود، در حال حاضر حکم قصاص صادر کرد. همچنین در پرونده قتل امین هم گواهی انحصار ورثه در یافت نشده است. با تکمیل نواقص متهم برای دومین بار پای میز محاکمه قرار گرفت. در ابتدای این جلسه مادر امین گفت: برای قاتل پسرم تقاضای قصاص دارم اما نمی‌توانم جوان دیگری را مثل پسر خودم پرپر کنم. در این مدت خانواده قاتل برای کسب رضایت هیچ اقدامی نکرده‌اند. من مادرم و نمی‌خواهم مادر دیگری داغدار شود.

سپس متهم به قتل در جایگاه قرار گرفت و گفت: من کسی را ندارم که دنبال رضایت باشد. فقط مادرم است که او هم پولی ندارد برای دیه پرداخت کند اما از او می‌خواهم برای جلب رضایت تلاش کند.

کامران سپس در تشریح دو جنایت خود گفت: در قتل داریوش فقط قصد میانجیگری داشتم که درگیری شروع شد. برای دفاع از خود چاقو را به سمت داریوش پرت کردم که باعث مرگ او شد بعد از آن سراغ دوستم رفتم و قرار شد به شمال کشور بروم. حسین قصد رساندن مرا به ترمینال داشت که در میان راه با امین درگیر شد. من به هواخواهی از حسین وارد درگیری شدم که امین با آچار چرخ، ضربه‌ای به سرم زد. من هم برای این‌که می‌ترسیدم پلیس سر برسد او را با چاقو زدم و گریختم.

متهم به قتل پس از دفاعیات خود روانه زندان شد تا قضات دادگاه جنایی برای او تصمیم‌گیری کنند.

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرگزاری مهر ب، رسانه های محلی آلمان گزارش دادند که حمله وحشیانه یک مرد با تبر به مسافران یک قطار در مرکز آلمان بیش از بیست زخمی بر جای گذاشت.

«مین پست» روزنامه محلی وورتسبورگ گزارش داد که دست کم ۲۱ نفر در اثر این حمله وحشیانه مجروح شده اند.

بنا بر گزارش ایستگاه رادیویی آلمان موسوم به «گنگ»، گفته می شود که فرد ضارب از سوی پلیس مورد اصابت گلوله قرار گرفته است.